ماهی ای به نام بله!!!!
ماهی نگام نکن.مامان به این بله بگونگام نکنه.بخشی ازدیالوگ رایج بین محمدوپرت فیش.....
عرض خونمون 5مربودواز4فضای تودرتوتشکیل شده بودکه به حیاط ودستشویی ختم میشدوبه قول پسرعموم برای دستشویی رفتن بایدمیرفتی خونه همسایه.
یه هال کوچولوداشتیم که جفتش یه اتاق بی نوربودمن وبابا تصمیم گرفتیم این اتاقوبه هال اضافه کنیم .درراستای اجرای این پروژه باحداقل هزینه بودکه باباکلنگ به دست گرفت وافتادبه جون دیوار.بعدازپایین آوردن قسمتی ازدیوارسروکله یه ستون پیداشدوجل الخالق،خونه قدیمی ساز،دهنه5متر،این ستون اینجاچی میکنه؟
مجبوربه حفظ ستون بودیموواسه پرکردن حدفاصل اون بادیواردونظریه ارائه شد:
ازطرف من اجرای شومینه وکلاس
ازطرف بابا خریدآکواریم
این بودکه تحقیقاتوشروع کردیم وازاونجایی که پی بردیم ساخت شومینه نیروی متخصص وهزینه بالایی میطلبه رفتیم سمت آکواریوم.ویه طرحی دادیموازیه ورم رفتیم فرفوژه خریدیم دادیم یه جوشکارواسش میزساخت.منم اسپری طلایی خریدمومیزورنگ کردم وبااسپری نوک مدادی نوک فرفوژه هارو رنگ زدم.خلاصه کلی هنرخرج کردم
ازروزیکه آکواریموآوردیم دیگه تفریحاتمون عوض شدعمده اوقات بیکاریمونودرمغازه هایی که ماهی آکواریوم میفروختن میگذروندیم.گروه گروه ماهی میخریدیم ولی نمیدونم چراهیچ گونه ای بیشترازدوماه دووم نمی آوردیه سری دوتاپرت خوشگل خریدیم یکیشون نارنجی بوداون یکی زرد.محمدبدجورباهاشون گذاشته بودتوکمون.وهمش سربه سرشون میذاشت البته اون دوتاشیطونم بی تقصیرنبودن همش محمدوتعقیب می کردن .ووقتی باهاشون حرف می زدبی حرکت وایمیستادنوانگارگوش میدادن.اسم زرده روبله گذاشته بودوباهاش دعوامی کردکه بله نگام نکنو....