کلاسای ترانه
تصمیم گرفتم تابستونی محمدروکلاس ریاضی پایه ششم بذارم بلکه پایش قوی بشهترانه که کلاس (یابه قول خودش مدرسه)محمدرودیدشروع کردبه بهانه گیری واسه رفتن به مدرسه....
این طوربودکه اسمشوتوکلاس ژیمناستیک ونقاشی توی یه مهدنزدیک خونمون نوشتم.
روزاولی که ازکلاس نقاشی اومدتمام برگای دفترنقاشی تازشوپرکرده بودازآدمای پادراز.نه تنهاتوجهی به سرمشق معلم نکرده بودبلکه حسابی بامدادسیاهش اونورنگ ومحوکرده بود.
روزای دیگه هم به همین منوال.کاری به کارمربیش نداشت فقط آدمای پادراز.
هرروزکه کلاس میرفت چندتایی مدادجامیذاشت.
اینم هنرمندکوچولودرحال انجام تمرینات منزل:
وحالا چندتاازآثارهنری ارایه شده توسط ترانه بانو:
نام اثر:دختری باگوشواره های بندری
نام اثر:کفشهای پاشنه بلند
نام اثر:اعضای خانواده وفامیل
واینم چندتااثربی شناسنامه:
ژیمناستیکشم که دست کمی ازنقاشیاش نداشت یه 180باتقلب انجام میدادیعنی پاهاشوحدود110درجه بازمی کردوبع می نشست وباکمک دست مثلا 180بازشون میکرد.یه حرکت قیچی همراه باصدای قرچ قرچ،یه حرکت شمع ویه گهواره بدون برگشتوغلت بامراسم:دستابالا،صندلی حالاغلت بزن.
هربارم که ازمهدبرمیگشت میگفت خیلی خوش گذشت.
یه سری دوست هم پیداکرده بود:ابولفضل که مداداشومی برد.پانیذکه تاصدای زنگ رومیشنیدبه استقبالش میومد،مهدی،طنین وشهیار.