دخمل ما چه نازه
ازدکترم خواستم زمان سزارینم رو 3 روز جلوتربندازه....... تانی نی 88.8.8 به دنیابیادچراکه هم تولدامام رضابودوهم اینکه یه تاریخ تولدرندداشت.ولی دکترموافقت نکردوگفت یه روزشم ریسکه. واینطوربودکه روز11 آبان 88 من راهی بیمارستان باخترشدم .شخصی که قرار بوداتاقش به من داده بشه دوست وهمکلاسی قدیمیم مریم بودواین برام خیلی جالب بود.وقتی به اتاق عمل رفتم ساعت 5 بعدازظهربود.بارون شدیدی می باریدوهواحسابی تاریک شده بود.ساعت 5:30عشقم به دنیااومد.من فقط دوتاصدای oaضعیف شنیدم.صداش دخترونه بود وزنش 3کیلووقدش51سانت بود.موهاش خرمایی ولی ابروهاش بیرنگ بود.درشتی چشاش حتی باوجودبسته بودنشون پیدابود.تواولین نگاه انگارخودم دیدم که بوربودم.بعدازتولدنی ...
نویسنده :
مانا
15:29